درباره وبلاگ

سلام من فاطی هستم این وبلاگ رو تازه ساختم میخوام این وبلاگ رو پر از مطالب عاشقانه کنم امیدوارم خوشتون بیاد.راستی نظر یادتون نره!!
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و جدایی و آدرس bahareman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 11530
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



عشق و جدایی
جمعه 29 دی 1391برچسب:"love"عشق"دیوونه", :: 14:26 ::  نويسنده : fati       

 بعضی وقت ها هست که دوست داری یکی کنارت باشه..محکم بغلت کنه..بزاره اشک بریزی تا سبک بشی بعد ارو تو گوشت بگه((دیوونه چته من که باهاتم))



جمعه 29 دی 1391برچسب:"خیانت"؟وفا", :: 14:24 ::  نويسنده : fati       

 هیچ وقت به کسی خیانت نکنید،
اگه باهاش خوشحال نیستین ترکش کنید، همین!
خیلی ساده اس....
خیانت درد داره، باعث میشه طرف فکرکنه بی ارزشه، اصن نابودش میکنید!!
نکنید این کارو، خیانت نکنید....... 



جمعه 29 دی 1391برچسب:"love"عشق", :: 14:21 ::  نويسنده : fati       

 



چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 17:32 ::  نويسنده : fati       

 

از تابستان گرم تا پاییز برگ ریزان ، از زمستان سرد تا انتظاری دوباره
و باز بهاری دیگر با طراوت و تازگی
بهار عاشقی ، پایان انتظار همیشگی

برای خواندن متن به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

از تابستان گرم تا پاییز برگ ریزان ، از زمستان سرد تا انتظاری دوباره
و باز بهاری دیگر با طراوت و تازگی
بهار عاشقی ، پایان انتظار همیشگی
رنگ آبی آسمان ، صدای آواز پرندگان ، بوی بهار می آید ، بوی آشنایی.
یک نفس تازه ، و باز سرود عشق ، یک لحظه ی عاشقانه
این بهار با تو بهاریست ، این سرسبزی با تو همیشگیست.
زندگی ام تنها با تو بوی بهار میدهد ، تصویر این سرسبزی و طراوت تنها در کنار تو جلوه گر یک صحنه ی زیباست.
 یک دنیا عشق و محبت در دل غنچه های شکفته ، یک دنیا صفا و صمیمت در دل قلبها نهفته
ببین که پایان انتظارمان چه زیباست ، این بهار سهم هر دوی ماست.
بهار من لحظه ی دیدار با تو است ، در آغاز شکفتن غنچه ها ، هدیه ی من به تو یک گلستان پر از گل است.
صدای تو ، صدای چهچه مرغ عشق ، نوید آغاز یک سال پر از عشق.
و اما عشق تو را در تصویر سر سبز بهار میبینم ، چهره ی آشنای تو را در میان شکوفه های درختان میبینم و نام مقدس تو را در میان گلهای نرگس باغچه مینویسم.
حالا بهار زیبا میشود ، دل من از غم و غصه ها رها میشود.
بهار عشق می آید و دل ما هوای آواز دارد ، من برای تو میخوانم شعر عشق را ، تو فقط  گوش کن این نغمه ی پر از عشق را .
عزیزم این بهار عشق همیشگیست ، دیگر به انتظار صدای ناله ی آسمان نمینشینم که همین آسمان آبی دیدنیست.



چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 16:15 ::  نويسنده : fati       

 آهنگ جدید و بسیار زیبای مهدی احمدوند به نام داد بزن  98IRAN                                                                          

DOWNLOAD

MP3 320

DOWNLOAD

MP3 128

DOWNLOAD

MP3 48




چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 16:14 ::  نويسنده : fati       

 آهنگ جدید و زیبای سپیده به نام دستای تو

98IRAN                                                      

 

DOWNLOAD

MP3 320

DOWNLOAD

MP3 128

DOWNLOAD

MP3 48


   



چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : fati       

 آهنگ جدید و بسیار زیبای سعید کرمانی به نام وقتی هستی

98IRAN                                                        

 

DOWNLOAD

MP3 320

DOWNLOAD

MP3 128

DOWNLOAD

MP3 48




چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 16:11 ::  نويسنده : fati       

 آهنگ جدید و بسیار زیبای علیرضا روزگار به نام پری پری

98IRAN                                                              

 

DOWNLOAD

MP3 320

DOWNLOAD

MP3 128

DOWNLOAD

MP3 48




چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 16:9 ::  نويسنده : fati       

 آهنگ جدید و بسیار زیبا و شاد امید جهان و مصطفی تفتیش به نام سبزی و سیاهی98IRAN                                                           

 

DOWNLOAD

MP3 320

DOWNLOAD

MP3 128

DOWNLOAD

MP3 48




چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 14:36 ::  نويسنده : fati       

 دیروز شیطان را دیدم. 
در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛ فریب می‌فروخت. 
مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌كردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند.
توی بساطش همه چیز بود: 
غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... 
هر كس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد. 
بعضی‌ها تكه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را. 
بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را.
شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد. 
حالم را به هم می‌زد. دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف كنم.
انگار ذهنم را خواند. 
موذیانه خندید و گفت: من كاری با كسی ندارم،‌فقط گوشه‌ای بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا می‌كنم. نه قیل و قال می‌كنم و نه كسی را مجبور می‌كنم چیزی از من بخرد. 
می‌بینی! 
آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند.
جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیك‌تر آورد و گفت‌: 
البته تو با اینها فرق می‌كنی.
تو زیركی و مومن. زیركی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد. 
اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند.
از شیطان بدم می‌آمد. 
اما حرف‌هایش شیرین بود. 
گذاشتم كه حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.
ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا این كه چشمم به جعبه‌ای عبادت افتاد كه لا به لای چیز‌های دیگر بود. 
دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم. 
با خودم گفتم: بگذار یك بار هم شده كسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یك بار هم او فریب بخورد.
به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم. 
توی آن جز غرور چیزی نبود. 
جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. 
فریب خورده بودم، فریب. 
دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود! 
فهمیدم كه آن را كنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام.
تمام راه را دویدم. 
تمام راه لعنتش كردم. 
تمام راه خدا خدا كردم. 
می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی‌اش را توی سرش بكوبم و قلبم را پس بگیرم. 
به میدان رسیدم، اما شیطان نبود. 
آن وقت نشستم و های های گریه كردم. 
اشك‌هایم كه تمام شد،‌بلند شدم. 
بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم كه صدایی شنیدم، 
صدای قلبم را.
و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتادم و  به شكرانه قلبی كه پیدا شده بود زمین را بوسیدم.

 

 


 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد